من از آن شادم و شاکر که خداوند مرا منتخبم کرد که باشم با او

ساخت وبلاگ
زندگی یک راز است و آن راز ، راز بقاست. در واقعیت های زندگی ما  هیچ دو چیز متضادی نمی بینیم. مفاهیم متضاد ، مفاهیمی انتزاعی و ذهنی هستند که فقط در ذهن ما بصورت ذهنیت وجود دارند.  این ذهن انسان است که تاریکی و روشنایی را دو چیز متضاد فرض میکند. وگرنه تاریکی و روشنایی در طبیعت دو حالت از من از آن شادم و شاکر که خداوند مرا منتخبم کرد که باشم با او...
ما را در سایت من از آن شادم و شاکر که خداوند مرا منتخبم کرد که باشم با او دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9rezaeima0 بازدید : 221 تاريخ : يکشنبه 29 اسفند 1395 ساعت: 17:03

بهشت آنجاست که تو در لحظه باشی . . . . برون از ذهن ، نه اندر ذهن باشی

جهنم جای فکرهای بدست ، در ذهن . . . . تو مشغول گذشته یا گهی آینده باشی

رها کن تو گذشته را ، که ذهنت . . . . نمی خواهد که تو در لحظه باشی

من از آن شادم و شاکر که خداوند مرا منتخبم کرد که باشم با او...
ما را در سایت من از آن شادم و شاکر که خداوند مرا منتخبم کرد که باشم با او دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9rezaeima0 بازدید : 211 تاريخ : يکشنبه 29 اسفند 1395 ساعت: 17:03

هر چه درد است ، برخاسته از ذهن ماستخوب یا بد ، زشت یا زیبا ،  از ذهن ماستدین ما ، فرهنگ ما ، عقل ما در ذهن ماست. گر که خوشبخت یا بدبختیم  ، در ذهن ماستدین اسلام ، دین حق ، دین پیامبر یا خدادین ما آن نیست ، دین ما در ذهن ماستهر چه در ذهن داریم ، در عمل آن میکنیمهر چه از ما بیرون تراود من از آن شادم و شاکر که خداوند مرا منتخبم کرد که باشم با او...
ما را در سایت من از آن شادم و شاکر که خداوند مرا منتخبم کرد که باشم با او دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9rezaeima0 بازدید : 219 تاريخ : يکشنبه 22 اسفند 1395 ساعت: 15:38

دوستان عزیزنمی خواهم خدا را اثبات کنم ، اما این کسی که الآن قلب شما را می زند ، نفس شما را بر می آورد ، غذای شما را هضم میکند ، سیستم بدن شما را اداره میکند ، و مهم تر از همه فکر های شما را بکار می اندازد آیا این خودتان هستید ؟آیا شما می توانید قلبتان را متوقف کنید و نفس تان را بند بیاورید ؟ بدنتان را بخوابانید و چرخش فکر هایتان را از کار بیندازید ؟ نه قطعاً نمی توانید. پس اداره بدنتان و حرکت فکرهایتان در اختیار شما نیست. فقط اینکه چگونه از بدنتان و فکرهایتان استفاده کنید در اختیار شماست. اصلأ این بدنتان از کجا آمده است ؟ و چرا اداره بدنتان و چرخش فکرهایتان در اختیار شما نیست ؟ پس در این وضعیت شما چکاره اید ؟ سرمایه گذار بدن و فکر ها و زندگی شما چه کسی است؟ ما فقط این را میدانیم که ما سرمایه گذار نیستیم. ما فقط مدیر زندگی مان هستیم ، مدیر عامل. آقا یا خانم مدیر عامل به سازمان زندگی تان خوش آمدید. حالا شما میدانید که زندگی تان مال خودتان نیست. شما فقط مدیر عامل آن هستید. مدیر عامل مادام‌العمر ، هیچکس شما را خلع نمی کند. شما مدیر عامل تام الاختیار هستید و مسؤلیت تام و تمام زندگ من از آن شادم و شاکر که خداوند مرا منتخبم کرد که باشم با او...
ما را در سایت من از آن شادم و شاکر که خداوند مرا منتخبم کرد که باشم با او دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9rezaeima0 بازدید : 205 تاريخ : جمعه 20 اسفند 1395 ساعت: 2:54

به گزارش دولت بهار به نقل از فارس، ‌اگر تصور می‌کنید می‌توانید دقایقی با غلامحسین ابراهیمی دینانی همکلام شوید و از گزند سؤالات نیش‌دار او در امان بمانید، سخت در اشتباهید. هرچند بیشتر در معرض سؤال قرار می‌گیرد اما در سؤال و جواب به یک میزان استاد است. بیراه نگفته‌ایم اگر ادعا کنیم بخش جدی از اندیشه او مدیون همین سؤالات و جسارت دینانی برای مواجهه با سؤالات است، روحیه‌ای که از نوجوانی و دوران تحصیل تا کنون او را مدد رسانده است.عقل برای او به واقع عقل است و بی اعتنایی شما به جایگاه عقل احتماًلا او را بسیار آزرده خواهد کرد، اهتمام او به عقل تا جایی ادامه دارد که حتی تعبد بدون عقل را هم اشتباه مطلق می‌داند. دامنه گفت‌وگوی ما که بهتر است عنوان آن را هم‌اندیشی بگذاریم به مسائلی چون نسبت هستی و زمینه و زمانه، ابزارهای شناخت و نسبت آن‌ها با عقل، نسبت روش‌شناسی و اندیشه، عقلانیت وحی و تعبد و شکاکیت کشیده شد.مشروح گفت‌وگوی شماره اخیر مجله خردنامه را با غلامحسین ابراهیمی دینانی عضو مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران می‌خوانیم: دغدغه اصلی شما در تمامی این سال‌هایی که به امور فکری پرداختید چه چیزی من از آن شادم و شاکر که خداوند مرا منتخبم کرد که باشم با او...
ما را در سایت من از آن شادم و شاکر که خداوند مرا منتخبم کرد که باشم با او دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9rezaeima0 بازدید : 200 تاريخ : سه شنبه 17 اسفند 1395 ساعت: 20:53

زندگی یک سیستم است، یک سیستم فکری یا عقل یا یک فضا و ساحت هوشمندی که‌ موجودات اعم از جمادات، نباتات ، حیوانات و انسان و غیره اجزا آن هستند. اما انسان علاوه بر آنکه خودش یک جز از سیستم زندگی یا عقل زندگی محسوب می‌شود، یک ویژگی خاصی نسبت به سایر موجودات دارد که‌ بسیار قابل تامل و شایان توجه است. در درون انسان یک ذهن یا عقل وجود دارد که‌ مشابه یا سایه ای از عقل زندگی است. یعنی همه اجزایی که در درون عقل زندگی وجود دارند و همه اتفاقاتی که در عقل زندگی اتفاق می‌افتند ، تصاویر آنها می‌تواند در درون این عقل سایه یا ذهن نیز جای بگیرند و بگنجند. سایه بودن عقل انسان نسبت به عقل زندگی این معنا را هم دارد که‌ انرژی زنده عقل زندگی یا هشیاری را که‌ در هر لحظه در انسان جاری است را از عقل زندگی میگیرد و بصورت تصویر سازی و تعقل و تولید فکر در درون عقل انسان مصرف و به اصطلاح سرمایه گذاری میکند. خروجی این سرمایه گذاری و مصرف هشیاری گاهی تبدیل به خلاقیت و خرد ولی اغلب موارد تبدیل به افکار منفی و توهم بیهوده میشود و سبب هدر رفتن این انرژی زنده زندگی میشود.  باتوجه به منحصر به فرد بودن عقل انسان و قابلی من از آن شادم و شاکر که خداوند مرا منتخبم کرد که باشم با او...
ما را در سایت من از آن شادم و شاکر که خداوند مرا منتخبم کرد که باشم با او دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9rezaeima0 بازدید : 196 تاريخ : سه شنبه 17 اسفند 1395 ساعت: 20:53

عشق همان حس زندگی است که در تمام موجودات وجود دارد. در عالم یک زندگی بیشتر وجود ندارد. آن زندگی که در انسان ارتعاش میکند همان زندگی است که در سنگ و نبات و حیوان هم هست. عشق یعنی حس این زندگی و تبدیل شدن به آن. با احساس این عشق انسان خود را با تمام موجودات عالم یکی می پندارد و دیگر فقط به یک چیز و دو چیز خاص علاقمند نیست، بلکه به همه چیز و همه کس علاقمند میشود و از همه چیز و همه کس لذت می برد. این عشق، عشق حقیقی است و با عشقی که در ذهن وجود دارد و مبتنی بر یک سری تجربیات و تصاویر از موجودات یا انسانهای دیگر است فرق میکند. اقبال لاهوری در مورد میلاد انسان می گوید : نعره زد عشق که خونین جگری پیدا شد ، حسن لرزید که صاحب نظری پیدا شدمنبع : جلد اول کتاب گنج حضور پرویز شهبازی من از آن شادم و شاکر که خداوند مرا منتخبم کرد که باشم با او...
ما را در سایت من از آن شادم و شاکر که خداوند مرا منتخبم کرد که باشم با او دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9rezaeima0 بازدید : 187 تاريخ : دوشنبه 2 اسفند 1395 ساعت: 10:33

دوست عزیزو مهربانم سلام پاسخگویی شما به بعضی ابهامات دوستان مرا بر آن داشت تا این بحث را با شما ادامه بدهم به امید آنکه مفید و نتیجه بخش باشد. برادر عزیز شما خود واقفید که در زمانی که اسلام ظهور پیدا کرد شرایط اجتماعی جهان و بخصوص جزیره العرب بگونه ای بود که‌ اسلام مثل خورشیدی در شب تاریک درخشید و همه خستگان از ظلمت و تاریکی را بطرف خود کشاند، و جهان را آنچنان روشن کرد که‌ تاریخ بر آن گواه است.  امروز اما چهارده قرن از آن زمان میگذرد و بشریت به یمن همان روشنایی و سپس به یمن تحولات تاریخی رنسانس و مدرنیته به حدی از رشد و پیشرفت علمی رسیده که همه علومی که در زمان ظهور اسلام و تا ده یازده قرن بعد از آن در علوم اسلامی خلاصه میشد به شاخه های زیادی از علوم انسانی تفکیک شده و توسعه پیدا کرده است. امروز دیگر علوم روانشناسی و اخلاق و تاریخ و فرهنگ و فلسفه و ریاضیات و نجوم و پزشکی و غیرآن در علوم اسلامی یا علوم  دینی خلاصه نمی شود و از آن بسیارفراتر رفته و هر کدام در شاخه و مسیر درست خود در حال توسعه است. امروز دیگر مدیریت پیشرفته را نمی توان مانند گذشته همان مدیریت اسلامی دا من از آن شادم و شاکر که خداوند مرا منتخبم کرد که باشم با او...
ما را در سایت من از آن شادم و شاکر که خداوند مرا منتخبم کرد که باشم با او دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9rezaeima0 بازدید : 195 تاريخ : دوشنبه 2 اسفند 1395 ساعت: 10:33

سیستم ها را باید کلا به دو نوع تقسیم کرد. نوع اول سیستم های واقعی یا تکوینی که طراح و سازنده آن خدا یا زندگی یا طبیعت است. نوع دوم سیستم های ذهنی یا فکری یا تشریعی که‌ طراح و سازنده آن انسان است. البته انسان سیستم واقعی مصنوعی هم می‌سازد. در سیستم های واقعی اجزا همه تسلیم اند و نا آگاهانه فدای سیستم بالاتر از خود میشوند و انتخاب ندارند. بجز انسان که استثنا است و با وجودیکه خودش یکی از اجزا سیستم زندگی است ولی با سیستم های دیگر و از جمله با سیستم بالاتر از خود یعنی زندگی تعارض پیدا میکند و تسلیم نیست. دلیلش هم ذهن اوست چون ذهن خودش سیستم ساز است و سیستم ساز ، سیستم ساز را بر نمی تابد. اما بین انسانها کسانی هم هستند که‌ آگاهانه و البته با تحمل سختی ها خود را با زندگی سازگار میکنند و دست از تعارض بر میدارند. اینان کسانی هستند که‌ در لحظه زندگی میکنند و به اصطلاح به حضور رسیده اند یعنی نبضشان با نبض زندگی میزند در قدیم به این افراد میگفتند عارف یعنی با شناخت و آگاهی که از زندگی و خدا پیدا میکنند تسلیم او میشوند. اما اسلام یا سایر ادیان جزو سیستم های نوع دوم یعنی سی من از آن شادم و شاکر که خداوند مرا منتخبم کرد که باشم با او...
ما را در سایت من از آن شادم و شاکر که خداوند مرا منتخبم کرد که باشم با او دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9rezaeima0 بازدید : 201 تاريخ : دوشنبه 2 اسفند 1395 ساعت: 10:33

یک فرق مهم حیوانات با انسان این است که‌ حیوانات فقط در صدد رفع نیازهای واقعی یا طبیعی خوداند. ولی انسان علاوه بر رفع نیازهای واقعی و طبیعی در پی رفع نیازهای ذهنی و غیر واقعی خود نیز هست. به همین دلیل دچار مشکلات عدیده ای میشود که شده. همه ما میدانیم که نیازهای طبیعی و واقعی انسان و حد و اندازه های آن چیست. اما انسان زیاده خواه و برتری طلب فقط به تامین نیازهای واقعی بسنده نمی کند. زیاده خواهی و برتری طلبی و رقابت و . . . همه نیازهایی هستند که‌ از ذهن بر می خیزد یعنی واقعی نیستند. بدن ما می تواند با تامین همین نیازهای واقعی و حداقلی سلامتی، نشاط و آرامش خود را حفظ کند و از زندگی لذت ببرد. اما تامین نیازهای ذهنی باعث شده تا انسان از فضای سلامتی، نشاط و آرامش فردی که در حالت عادی برای او وجود دارد به ورطه ترس و نگرانی و بیماری بیفتد. این مشکل بشر جز با اخلاق بر طرف نمی شود. البته اخلاق عرفانی ونه اخلاق عقلانی که از روی حساب و کتاب و دودوتا چهارتا کردن بدست می‌آید. اخلاق عقلانی در پی آن است تا رفتارهای عمومی مردم را نظم بدهد و قانون و مقررات را حاکم کند که البته این هم برای زندگی من از آن شادم و شاکر که خداوند مرا منتخبم کرد که باشم با او...
ما را در سایت من از آن شادم و شاکر که خداوند مرا منتخبم کرد که باشم با او دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9rezaeima0 بازدید : 204 تاريخ : دوشنبه 2 اسفند 1395 ساعت: 10:33

زندگی سیستم بزرگ و یکپارچه ای است که‌ خداوند آن را خلق کرده و خود او هم آن را مدیریت میکند. این سیستم زنده، ابدی، ثابت و پایدار است. این سیستم دارای اجزایی است که‌ انسان هم جزو آن اجزا ولی از اجزا هوشمند آن محسوب میشود. خود این سیستم اگر چه توسط ما انسانها حس میشود اما بر خلاف اجزا آن که قابل شناسایی می‌باشند خودش قابل شناسایی نمی باشد. به همین دلیل می‌توانیم جنس این سیستم را نچیز یا عدم بگذاریم. انسان اگر چه خودش جزیی از این سیستم است اما ذهن او که خودش شاهکار سیستم زندگی است طوری است که‌ می‌تواند مثل سیستم زندگی، او هم سیستم خلق کند. البته سیستم ذهنی و فکری و توهمی و سپس این سیستم را با استفاده از اجزا سیستم زندگی و با تبدیل یا تغییر آنها اجرایی کند و به مرحله واقعیت و عمل در آورد. سیستم ذهنی انسان را عقل میگویند. عقل انسان اگر در مقابل زندگی و عقل خدا بایستد نابود میشود چون سیستم بزرگ زندگی هیچ سیستمی را در مقابل خود بر نمی تابد. عقل اما اگر در راستای سیستم زندگی و حق قرار بگیرد کارهایی می‌تواند انجام دهد بسیار بزرگ و ارزشمند.ما و در واقع سیستم من ذهنی ما درهرلحظه در چند س من از آن شادم و شاکر که خداوند مرا منتخبم کرد که باشم با او...
ما را در سایت من از آن شادم و شاکر که خداوند مرا منتخبم کرد که باشم با او دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9rezaeima0 بازدید : 205 تاريخ : دوشنبه 2 اسفند 1395 ساعت: 10:33

زندگی یک سیستم جامع، زنده، یکپارچه، بزرگ، یونیک، ناشناخته و البته شگفت انگیز و زیباست که همیشه وجود داشته، وجود دارد و وجود خواهد داشت. این سیستم عظیم، ازلی، ابدی، شگفت انگیز و لایتناهی یا خودش خداست و یا خدا آن را به وجود آورده است. زندگی مانند خورشیدی درخشان به همه سیاره ها و همه اقماری که در حال گردش به دور او هستند و بهتر است گفته شود در درون او هستند نورش را می تاباند و تمام ذرات وجود آنها را پر میکند و موجودات از پرتو همین نور و انرژی است که‌ زندگی میکنند و حیات دارند. موجودات اما هرکدام به فراخور حال و قابلیت ها و ویژگی هایی که دارند از پرتو این نور تاثیر می پذیرند و مجدد خودشان همچون آیینه ای این نور ها را باز بنا به قابلیتشان به بیرون از خودشان منعکس می‌شود نمایند و همچون خورشید کوچکی عمل میکنند. زندگی دوره های طولانی را به منوال طی کرده تا به موجودی بنام انسان رسیده. نعره زد عشق که خونین جگری پیدا شد. . . حسن لرزید کن صاحب نظری پیدا شد. دوره های طولانی بر انسان گذشته و انسان با تحمل سختی ها و مرارت های فراوان این دوره ها را پشت سر گذاشت و تجربه ناب خو من از آن شادم و شاکر که خداوند مرا منتخبم کرد که باشم با او...
ما را در سایت من از آن شادم و شاکر که خداوند مرا منتخبم کرد که باشم با او دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9rezaeima0 بازدید : 207 تاريخ : دوشنبه 2 اسفند 1395 ساعت: 10:33

سعدیﺍﮔﺮ ﭘﺎﯼ ﺩﺭ ﺩﺍﻣﻦ ﺁﺭﯼ ﭼﻮ ﮐﻮﻩﺳﺮﺕ ﺯ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺑﮕﺬﺭﺩ ﺩﺭ ﺷﮑﻮﻩﺯﺑﺎﻥ ﺩﺭﮐﺶ ﺍﯼ ﻣﺮﺩ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺩﺍﻥﮐﻪ ﻓﺮﺩﺍ ﻗﻠﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﺮ ﺑﯽ ﺯﺑﺎﻥﺻﺪﻑ ﻭﺍﺭ ﮔﻮﻫﺮﺷﻨﺎﺳﺎﻥ ﺭﺍﺯﺩﻫﺎﻥ ﺟﺰ ﺑﻪ ﻟﺆﻟﺆ ﻧﮑﺮﺩﻧﺪ ﺑﺎﺯﻓﺮﻭﺍﻥ ﺳﺨﻦ ﺑﺎﺷﺪ ﺁﮔﻨﺪﻩ ﮔﻮﺵﻧﺼﯿﺤﺖ ﻧﮕﯿﺮﺩ ﻣﮕﺮ ﺩﺭ ﺧﻤﻮﺵﭼﻮ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﻪ ﮔﻮﯾﯽ ﻧﻔﺲ ﺑﺮ ﻧﻔﺲﻧﺨﻮﺍﻫﯽ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﻣﮕﺮ ﮔﻔﺖ ﮐﺲ؟ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺳﺨﻦ ﮔﻔﺖ ﻧﺎﺳﺎﺧﺘﻪﻧﺸﺎﯾﺪ ﺑﺮﯾﺪﻥ ﻧﯿﻨﺪﺍﺧﺘﻪﺗﺄﻣﻞ ﮐﻨﺎﻥ ﺩﺭ ﺧﻄﺎ ﻭ ﺻﻮﺍﺏﺑﻪ ﺍﺯ ﮊﺍﮊﺧﺎﯾﺎﻥ ﺣﺎﺿﺮ ﺟﻮﺍﺏﮐﻤﺎﻝ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﻧﻔﺲ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺳﺨﻦﺗﻮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﻧﺎﻗﺺ ﻣﮑﻦﮐﻢ ﺁﻭﺍﺯ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﺒﯿﻨﯽ ﺧﺠﻞﺟﻮﯼ ﻣﺸﮏ ﺑﻬﺘﺮ ﮐﻪ ﯾﮏ ﺗﻮﺩﻩ ﮔﻞﺣﺬﺭ ﮐﻦ ﺯ ﻧﺎﺩﺍﻥ ﺩﻩ ﻣﺮﺩﻩ ﮔﻮﯼﭼﻮ ﺩﺍﻧﺎ ﯾﮑﯽ ﮔﻮﯼ ﻭ ﭘﺮﻭﺭﺩﻩ ﮔﻮﯼﺻﺪ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﯽ ﺗﯿﺮ ﻭ ﻫﺮ ﺻﺪ ﺧﻄﺎﺳﺖﺍﮔﺮ ﻫﻮﺷﻤﻨﺪﯼ ﯾﮏ ﺍﻧﺪﺍﺯ ﻭ ﺭﺍﺳﺖﭼﺮﺍ ﮔﻮﯾﺪ ﺁﻥ ﭼﯿﺰ ﺩﺭ ﺧﻔﯿﻪ ﻣﺮﺩﮐﻪ ﮔﺮ ﻓﺎﺵ ﮔﺮﺩﺩ ﺷﻮﺩ ﺭﻭﯼ ﺯﺭﺩ؟ﻣﮑﻦ ﭘﯿﺶ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻏﯿﺒﺖ ﺑﺴﯽﺑﻮﺩ ﮐﺰ ﭘﺴﺶ ﮔﻮﺵ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﺴﯽﺩﺭﻭﻥ ﺩﻟﺖ ﺷﻬﺮ ﺑﻨﺪﺳﺖ ﺭﺍﺯﻧﮕﺮ ﺗﺎ ﻧﺒﯿﻨﺪ ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﺑﺎﺯﺍﺯﺍﻥ ﻣﺮﺩ ﺩﺍﻧﺎ ﺩﻫﺎﻥ ﺩﻭﺧﺘﻪ‌ﺳﺖﮐﻪ ﺑﯿﻨﺪ ﮐﻪ ﺷﻤﻊ ﺍﺯ ﺯﺑﺎﻥ ﺳﻮﺧﺘﻪ‌ﺳﺖ من از آن شادم و شاکر که خداوند مرا منتخبم کرد که باشم با او...
ما را در سایت من از آن شادم و شاکر که خداوند مرا منتخبم کرد که باشم با او دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9rezaeima0 بازدید : 193 تاريخ : دوشنبه 2 اسفند 1395 ساعت: 10:33

فضا و اشیاء یا سیستم و اجزاءهمه موجودات و از جمله ما انسانها در یک فضای واقعی و مشترک به دنیا می آییم، رشد میکنیم، تکثیر میشویم و نهایتا از دنیا می رویم. نام این فضای مشترک و واقعی،  زندگی است. همچنین هریک از ما بعد از تولد به تدریج در فضاهای دیگری قرار میگیریم که در آن فکر میکنیم ، حرف می زنیم، آموزش می بینیم، دادوستد می کنیم، همدیگر را دوست یا دشمن خواهیم داشت و احیانا با هم به مجادله و پرخاش و جنگ می پردازیم، دیوار میکشیم و مرز ایجاد می کنیم، فلسفه و مکتب و ایدئولوژی ودین و فرهنگ و هنر می سازیم.  این فضاها را خودمان درست میکنیم و همه فضاهای ذهنی و غیرواقعی هستند. بعد این فضاهای فکری و غیرواقعی را، که  خودمان و به کمک ذهنمان درست کرده ایم آنقدر بزرگ میکنیم و جدی میگیریم و اهمیت میدهیم که  بکلی در آن گم میشویم و از فضای واقعی یعنی  زندگی غافل میشویم. فضاهای فکری و غیرواقعی اگرچه در بعضی موارد به ما کمک کرده اند و ما  توانسته ایم شکل زندگی خود را با آن نظم بدهیم و بهبود ببخشیم و  آسانتر و زیباتر زندگی کنیم، اما در بسیاری از موارد هم متاسفانه شکل من از آن شادم و شاکر که خداوند مرا منتخبم کرد که باشم با او...
ما را در سایت من از آن شادم و شاکر که خداوند مرا منتخبم کرد که باشم با او دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9rezaeima0 بازدید : 198 تاريخ : دوشنبه 2 اسفند 1395 ساعت: 10:33

بنظر من هیچ فرقی بین این کلمات نیست : دین ، اخلاق، فرهنگ، ایدولوژی و سیاست یعنی شما هیچ کسی را پیدا نمی کنید که بی دین یا بی فرهنگ یا بی اخلاق یا بی ایدولوژی یا بی سیاست باشد. همه این واژه ها یک معنی ازشون برمیاد و تعریف فنی آنها این است که‌ اینها، فضا یا سیستم ذهنی حاکم بر اعمال و رفتار ارادی هر انسان است.  دین یا فرهنگ یا اخلاق با سیستم ذهنی افراد در طول تاریخ ودر طول زندگی بتدریج به  دلیل اینکه انسان هر چه دیده و تجربه کرده در دنیا تجربه کرده و مادی بوده  رنگ و بوی مادی پیداکرده و از اصل و ریشه خود که غیرمادی و الاهی بوده بتدریج فاصله گرفته و گمراه شده است . به همین دلیل پیامبران آمده اند تا اخلاقی متفاوت از دین و فرهنگ و اخلاق طبیعی ومادی آدمیان به آنها معرفی کنند بنام دین خدا. دین خدا یا فرهنگ خدا یا اخلاق خدا، فرق نمی کنند هر سه ، متفاوت اند با دین و فرهنگ و اخلاق آدم ها یا فضا و سیستم ذهنی حاکم بر اعمال و رفتار ارادی آنها. فضای ذهنی وسیستم اخلاقی حاکم بر اعمال و رفتار ارادی هر فرد، فضا و سیستمی است که‌ به مرور ودر طول زندگی فرد ایجاد میشود و با من از آن شادم و شاکر که خداوند مرا منتخبم کرد که باشم با او...
ما را در سایت من از آن شادم و شاکر که خداوند مرا منتخبم کرد که باشم با او دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9rezaeima0 بازدید : 203 تاريخ : دوشنبه 2 اسفند 1395 ساعت: 10:33

هرکس در زندگی برای انجام امورات خود نیاز به یک نگاه استراتژیک و راهبردی و یک روش کلی کاربردی دارد. نگاه راهبردی من در زندگی معنویت ، و روش کاربردی ام عقلانیت است.هر سیستمی دارای یک یا چندین جز است. سیستم حس میشود ولی دیده نمی شود، آثار آن اما دیده میشوند، پس سیستم  وجود دارد. اجزا سیستم هم وجود دارند و هم دیده میشوند و هم مشغول کار و فعالیت اند. زندگی یک سیستم است که‌ یکی از اجزا آن انسان است . جنس  و ماهیت انسان از جنس سیستم زندگی است. سیستم زندگی غیر قابل شناسایی است بنابراین جنس و ماهیت انسان نیزغیر قابل شناسایی است ولی شکل و قالب انسان قابل شناسایی است .شاید اگر روزی انسان بتواند همه اجزا سیستم زندگی را شناسایی بکند، بتواند جنس و ماهیت سیستم زندگی و از جمله ماهیت خودش را هم شناسایی بکند. من از آن شادم و شاکر که خداوند مرا منتخبم کرد که باشم با او...
ما را در سایت من از آن شادم و شاکر که خداوند مرا منتخبم کرد که باشم با او دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9rezaeima0 بازدید : 214 تاريخ : دوشنبه 2 اسفند 1395 ساعت: 10:33